همجنس گرایی در تاریخ جهان


لینک به منبع

همجنس گرایی در دوران باستان :

بین النهرین :

در اواسط هزاره سوم قبل از میلاد برخی موبدان سومری به نام گالا که الهه اینانا را پرستش می کردند و سپس همتایان آنها در بابل و آشور لباس و رفتار های زنانه را بکار می گرفتند و به عنوان مفعول با مردان دیگر رابطه جنسی مقعدی داشتند، واژه گالا به صورت تصویر آلت مردانه به همراه مقعد نوشته می شد. در بابل و آشور رابطه جنسی مردان با گالاها موجب خوش اقبالی شناخته می​شد[1].

قوانین آشور در 1250 قبل از میلاد برای مردی که به دروغ به دیگری نسبت مفعول بودن در رابطه همجنس گرایانه دهد یا به مردان تجاوز جنسی کند مجازات در نظر گرفته بود ولی ممنوعیتی برای روابط آزادانه میان دو مرد وجود نداشت[2]. تصاویر روابط همجنس گرایانه در اوروک، بابل، شوش و آشور از هزاره سوم پیش از میلاد یافت شده.

مصر :

در کتیبه های مصری موبدان برخی معابد از داشتن رابطه با مردان درون معابد منع شده اند. به مردانی که رفتار زنانه داشتند و با مردان رابطه جنسی داشتند “Hmt” گفته میشده. در یکی از افسانه های مصر که در چندین کتیبه به آن اشاره شده آمده است که “ست” یکی از خدایان مذکر با “هورس” یکی دیگر از خدایان مذکر رابطه جنسی برقرار کرده[3].

قدیمی ترین تصویر از رابطه همجنس گرایانه در مقبره “نیانخخنوم” و “خنومهوتپ”[4] در نزدیکی شهر ممفیس یافت شده، در این تصویر دو مرد (صاحبان مقبره) دیده می شوند که همدیگر را در آغوش گرفته اند و یکدیگر را در حالتی که نوک بینی ها به هم رسیده می بوسند، این نوع بوسه در تصویر گری مصری نماد بوسه عاشقانه بوده.

یونان :

آثار بسیاری از روابط همجنس گرایانه و عشق میان همجنس از یونان باستان بر جای مانده . یکی از شکل های رایج این رابطه میان یک مرد با تجربه و بزرگسال و یک نوجوان بوده، این رابطه “پِدِرَستی” نام داشته، در این رابطه مرد بالغ یک پسر را برای رابطه عاشقانه و جنسی انتخاب می کرده و ضمن این رابطه روش های زندگی را به او آموزش می داده[5].

“سَفو”[6] زن شاعری بود که حدود 600 سال قبل از میلاد در جزیره “لزبوس” زندگی می کرد و اشعاری در زمینه عشق به همجنس و جنس مخالف سروده است. بعد ها واژه “لزبین” برای اشاره به زنان همجنس گرا بکار گرفته شد.

افلاطون در رساله ضیافت خود برترین عشق را میان همجنسان مرد و رابطه جنسی با زن را فقط برای تولید مثل دانسته[7].

چین :

قدیمی ترین شواهد مربوط به همجنس گرایی در چین به قرن شانزده تا یازده در سلسله “شَنگ” بر می گردد. اسناد تاریخی رسمی چین نشان می دهد که در سلسسله “چین” و “هان” (770 سال قبل از میلاد) همجنس گرایی در بین مردان نه جرم بوده و نه پدیده ای غیر اخلاقی[8].

از یازده امپراتور سلسله “هان” ده امپراتور معشوق همجنس و یا روابط همجنس گرایانه داشتند و این نوع روابط برای طبقات بالای جامعه چین پذیرفته شده بوده.همجنس گرایی زنان نیز در چین باستان پذیرفته شده بوده، به زنان همجنس گرا “موجینگزی” گفته می شده[9].

همجنس گرایی پس از میلاد مسیح :

مسیحیت در اوج قدرت امپراتوری رم و رواج فرهنگ یونانی در مناطق مدیترانه پدیدار شد. مسحیت زاده یهودیت بود و بسیاری از باور های یهودی را به ارث برد. مسیح آموزه تورات درباره مهر ورزی به همسایگان را تصدیق کرد و مانند پیامبر پیشین به فقرا و ضعیفان توجه نشان می داد. در موضوعات جنسی او محافظه کاری را با دلسوزی ترکیب کرد. او طلاق را مردود دانست ولی برای نجات زنی از مجازات یهودی سنگسار مداخله کرد. استفاده از واژه “راکا”[10] که گمان می رود واژه توهین آمیزی است برای اشاره به مرد مفعول جنسی توسط مسیح منع شده، بیش از این در “گاسپل”[11] ها که از نخستین متون مسیحی هستند مسیح در مورد همجنس گرایی ساکت است، این نکته تعجب برانگیز است زیرا عشق مردان به یکدیگر در جوامع یونانی ساکن فلسطین جایی که مسیح در آن موعظه می کرد متداول بوده[12].

در دهه های نخستین پس از میلاد مسیح یک فیلسوف و نظریه پرداز یهودی ساکن اسکندریه به نام “فیلُ”[13] در قوانین خود به نام قوانین مخصوص، همجنس گرایان را به مرگ محکوم کرد. نویسندگان دیگر یهودی هم در این دوره کم و بیش به محکوم کردن همجنس گرایی پرداختند. در بسیاری موارد نویسندگان برای کسب اعتبار داستان ها، پیشگویی ها و اشعار خود را از جانب پیامبران یا اساتید پیشین بیان کرده اند. برای مثال “نامه اریستیاس” که به عنوان منبع ترجمه یکی از نسخه های انجیل معرفی شده خود یک قرن بعد از آن نسخه انجیل نوشته شده و در این متن نویسنده یهودی مردم غیر یهودی جهان را به داشتن رابطه با همجنس متهم کرده و یهودیان را به دلیل پیروی از قوانین موسی از این قاعده مبرا دانسته[14].

پس از قرن سوم میلادی با کمرنگ شدن ادیان غیر ابراهیمی و قدرت گرفتن مسیحیت و پذیرفته شدن این دین توسط امپراتوری رم به تدریج ارزش های اخلاقی جامعه و قوانین حکومتی تغییر نمود و همجنس گرایی را محکوم کرد، رابطه عاشقانه میان مردان که زمانی نقش مهم و آشکاری در تمدن یونانی و ادبیات داشت با نفوذ تعصبات ضد همجنس گرایانه مسیحیان در قوانین رم و تغییر ارزش های اخلاقی تبدیل به پدیده ای شیطانی و ممنوعه شد.

ستیز با همجنس گرایی در قرون وسطی دراروپا با شدت بسیار دنبال می شد، کلیسا و حکومت ها سنگین ترین مجازات ها را بر علیه همجنس گرایان در این دوره بکار می بردند.

ایران – غزنویان :

رابطه جنسی میان مردان در این دوره مرسوم بوده، یکی از مشهور ترین اسناد، عشق سلطان محمود غزنوی به غلام ترکش ایاز است. ابوالنجم ایاز بن اویماق  غلام ترک سلطان محمود بود و سپس مرتبه امیری یافت. بعد از درگذشت محمد (421 هجری قمری) در دوره سلطنت پسر اولش محمد از دربار گریخت و به نزد پسر دیگر سلطان محمود، مسعود در نیشابور رفت و در زمان سلطنت مسعود به حکومت مکران و قصدار رسید. مسلما عشق سلطان محمود به ایاز جنبه زمینی و جسمانی داشته است، اما عرفا آن را به عشقی پاک و آسمانی تاویل کردند. یکی از روایت ها درباره عشق سلطان محمود به ایاز از زبان نظامی عروضی گزارش شده : ” عشقی که سلطان یمین الدوله محمود را بر ایاز ترک بوده است معروف است و مشهور. آورده اند که سخت نیکو صورت بود، لیکن سبز چهره یی شیرین بوده است، متناسب اعضا و خوش حرکات و خردمند و آهسته. سلطان یمین الدوله مردی دیندار و متقی بود و با عشق ایاز بسیار کشتی گرفتی تا از شارع شرع و منهاج حریت قدمی عدول نکرد. شبی در مجلس عشرت – بعد از آن که شراب درو اثر کرده بود و عشق درو عمل نموده – به زلف ایاز نگریست. عنبری دید بر روی ماه غلتان، سنبلی دید بر چهره آفتاب پیچان، حلقه حلقه چون زره، بند بند چون زنجیر. عشق عنان خویشتن داری از دست صبر او بربود، محتسب اَمَنا و صَدَقنا سر از گریبان شرع بر آورد و در برابر سلطان یمین الدوله باستاد و گفت هان محمود! عشق را با فسق میامیز و حق را با باطل ممزوج مکن که بدین زلت ولایت عشق بر تو بشورد و چون پدر خویش از بهشت عشق بیوفتی. سمع اقبالش در غایت شنوایی بود، این قضیت مسموع افتاد. ترسید که سپاه صبر او با لشکر زلفین ایاز بر نیاید، کارد برکشید و به دست ایاز داد که بگیر و زلفین خویش را ببر. ایاز خدمت کرد و کارد از دست او بستد و گفت از کجا ببرم؟ گفت از نیمه. ایاز زلف دو تو کرد و تقدیر بگرفت و فرمان به جای آورد و هر دو سر زلف خویش را پیش محمود نهاد. محمود زر و جواهد خواست و افزون از رسم معهود و عادت ایاز را بخشش کرد و از غایت مستی در خواب رفت. و چون نسیم سحرگاهی برو وزید بر تخت پادشاهی از خواب در آمد،  آنچه کرده بود یادش آمد، ایاز را بخواند و آن زلفین بریده بدید. سپاه پشیمانی بردل او تاختن آورد. می خفت و می خاست و از مقرّبان و مرتّبان کس را زهره آن نبود که پرسیدی که سبب چیست؟ تا آخر کار حاجب علی قریب که حاجب بزرگ او بود روی به عنصری کرد و گفت: پیش سلطان در شو و خویشتن را بدو نمای و طریقی بکن که سلطان خوش طبع گردد. عنصری فرمان حاجب بزرگ به جای آورد و در پیش سلطان شد و خدمت کرد. سلطان یمین الدوله سر برآور و گفت ای عنصری! این ساعت از تو می اندیشم، می بینی که چه فتاده ما را؟ در این معنی چیزی بگوی که لایق حال باشد. عنصری خدمت کرد و بر بدیهه گفت: کی عیب سر زلف بت از کاستن است چه جای به غم نشستن و خاستن است جای طرب و نشاط و می خواستن است کاراستن سرو ز پیراستن است. سلطان یمین الدوله محمود را با این دو بیتی بغایت خوش افتاد. بفرمود تا جواهر بیاوردند و سه بار دهان او پر جواهر کرد.”[15]

ایران – سلجوقیان :

کتاب تاریخ ادبیات در ایران در بحث غلامان ترک در عهد سلجوقی اشاره یی هم به شاهد بازی دارد، از این نوشته در می یابیم که سلطان سنجر عادت داشت غلامان امرد خود را بعد از مدتی به قتل برساند[16] : “از غلامان ترک که در این عهد خریداری می شدند به صورت های مختلف استفاده می شد. دسته یی از آنان بازیچه شهوات امرای این عهد بودند و رفتار بعضی از سلاطین با این بیچارگان بسیار وحشیانه بود. از عادات سنجر آن بود که غلامی را از غلامان بر می گزید و بدو عشق می ورزید و مال و جان فدای او می کرد و غبرق و صبوح با وی می پیمود و حکم و سلطنت خود را در دست او می نهاد لیکن چند گاهی بعد که دیگر به کار او نمی آمد به نحوی خاص او را از میان می برد. از جمله آنان یکی مملوکی به نام سنقر بود که سنجر پیش از دیدن عاشق او شد و او را به 1200 دینار خرید و به مالکش هم خلعت و مال فراوان بخشید و فرمان داد برای سنقر سراپرده یی چون سراپرده سلطان بزنند و هزار مملوک بخرند تا در رکاب او حرکت کنند و در درگاه او به سر برند و خزانه یی مانند خزانه سلطان برای او ترتیب کنند و ده هزار سوار به وی اختصاص دهند. دو سال بعد سنجر جمیع امرا و رجال خود را فرمان داد که در اتاقی گرد آیند و هنگامی که او سنقر را به دورن می خواند با دشنه بر او حمله برند و پاره پاره اش کنند. نظیر این کار را با قایماز کج کلاه کرد و او نیز کارش به جایی کشیده بود که وزیر سلطان را به قتل آورد. و بار همین عمل وحشیانه را با اختیار الدین جوهر التاجی که مملوک مادرش بود کرد. سلطان به این غلام عشقی خاص یافته و سی هزار سپاه به وی اختصاص داده بود و بعد از چندی دسیسه یی ترتیب  داد تا او را در دهلیز بارگاهش به کارد از پای درآورند. می گویند آن وقت که جوهر را به کارد می زدند و فریاد او برآمده بود، سنجر در حرمسرای خود بود و چون آواز او را شنید گفت بیچاره جوهر را می کشند.”[17]

ایران – صفویه – قاجار :

زیبایی در آغاز سلسله قاجار تا حد زیادی جدا از جنسیت تصور می شد، به صورتی که مردان و زنان با صورت و اندام شبیه به هم به تصویر کشیده می شدند. گاهی تنها شکل پوشش سر مردان و زنان را درتصاویر متمایز می کرده در غیر این صورت در بعضی تصاویر تشخیص جنسیت افراد بسیار دشوار است. در نوشته ها صفات مشابهی برای توصیف زیبایی مردان و زنان بکار می رفت[18]. برای مثال رستم الحکما مرد جوانی را که تهماسب میرزا به او تمایل جنسی داشت اینچنین توصیف می کند : “مردی جوان و بی ریش، چهره ای مانند گل سرخ، بدن نقره گون، قامت سرو گون، چشمان نرگس گون، عشوه گر، با لبان شیرین، ساقی با چانه لاله گون …”[19]. صفاتی که امروزه بیشتر برای توصیف زیبایی زنانه بکار می رود به صورت یکسان برای مردان و زنان بکار می رفته. این صفات حتی در وصف پادشاهان، شاهزادگان و صوفی ها هم به چشم می خورد، در سوی دیگر جامعه مردم عادی از جمله اسیران جنگی و بردگان هم با صفات مشابهی توصیف شده اند، برای مثال چهره مرتضی علی پسر شانزده ساله ملا محمد افغان به این صورت وصف شده : “حدود شانزده ساله، صورتش مانند ماه شب چهارده، هر روز هزار مرد حاضر بودند برای او بمیرند، از عشق مرتضی علی شعیان سنی می شوند”[20] نویسنده در صفحه ای دیگر به اندوه عاشقان مرتضی علی پس از به قتل رسیدنش اشاره می کند.

اسیران ترکمن که به دست حسین قلی خان قاجار در سال 1777 میلادی به اسارت گرفته شدند اینطور توصیف شده اند “در میان مردان، چشمان، موی سر، خط سبیل، چانه ها و قامت پسران، گل نرگس، سنبل، بنفشه، یاس و سرو را شرمسار کرده”[21].

در ادامه نویسنده مردان و زنان اسیر را به غلمان و حور بهشتی تشبیه کرده. غلمان و حور واژگان برآمده از قرآن هستند و به مردان و زنان زیبایی اشاره دارد که به بهشتیان خدمت می کنند.

تصویر باغها در نقاشی ها و اشعار ایرانی با حور و بیشتر غلمان پر شده که معمولا ساقی هستند. از واژه “امرد” در کنار غلمان برای اشاره به این پسران استفاده می شده. درفرهنگ همجنس گرایانه قبل از مدرنیته در ایران امرد مرد جوان یا نوجوانی بوده که آثار روییدن ریش در او ظاهر شده ولی ریش او کامل نرویده باشد و در این دوران در اوج زیبایی دیده می شده.

در قرن نوزدهم میلادی همراه با ورود مدرنیته و فرهنگ غربی به ایران همجنس گرایی به عنوان پدیده ای مربوط به گذشته ایران و تفکیک جنسیت به جنس مرد و جنس زن و دگرجنس گرایی به عنوان شرطی برای رسیدن به مدرنیته دیده می شد. چهره نگاری زیبایی میان دو جنس متمایز و بیشتر زنانه شد و تصاویر زیبایی مردانه و زوج های عاشق مرد به تدریج از میان رفت[22]. در قرن نوزدهم ایرانیان مطلع شدند که عشق میان مردان و امرد ها و رابطه جنسی همجنس گرایانه رایج در ایران از دیدگاه اروپایی ها فساد دانسته می شد[23].

قرن هجدهم تا بیست و یکم میلادی :

فرانسه نخستین کشور غربی بود که پس از مسیحی شدن امپراتوری رم و جرم انگاری همجنس گرایی در سال 1791 میلادی از همجنس گرایی جرم زدایی کرد. در قاره آمریکا در سال 1830 برزیل از همجنس گرایی جرم زدایی کرد. در سال 1867 پانصد تن از اعضای انجمن وکلای آلمان برای بررسی مسائل حرفه ای خود در مونیخ گرد هم آمده بودند. یکی از این وکلا که گرایش همجنس خواهی هم داشت، کارل هنریش اولریخ بود. او در آن روز مقابل همه 500 نفر شرکت کننده جلسه به دفاع علنی از حقوق همجنس گرایان پرداخت و چنین بود که به عنوان یکی از نخستین کسانی که در جهان مدرن از حقوق همجنس گرایان دفاع کرده شناخته شد. در سال 1922 اتحاد جماهیر شوروی از همجنس گرایی جرم زدایی کرد. آلمان نازی در سال 1933 گروه های همجنس گرایان را ممنوع و همجنس گرایان به اردوگاه های کار اجباری فرستاده می شوند و تحقیقات علمی و کتاب های موجود در موسسه تحقیقات جنسی را سوزانده و موسسه ویران می شود، تحقیقات و کتاب های مگنوس هیرشفیلد[24] که در مورد همجنس گرایی تحقیقات گسترده ای انجام داده بود در این موسسه نگهداری می شد و در این جریان از بین رفت. در سال 1973 انجمن روانشناسی آمریکا (APA) همجنس گرایی را از فهرست بیماری های روانی خارج می کند نتایج تحقیقات الوین هوکر[25] در مورد همجنس گرایی در این تصمیم نقش عمده داشته. در سال 1980 حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا نخستین حزب سیاسی در این کشور است که از حقوق همجنس گرایان پشتیبانی می کند.

در سال 1989 دانمارک اولین کشوری است که در جهان مدرن ازدواج همجنس گرایان را به ثبت قانونی می رساند.


[1] . Islamic homosexualities: culture, history, and literature – page 65

[2] . HOMOSEXUALITY AND THE BIBLE, Supplement

By Bruce L. Gerig

[3] . ترجمه کتیبه W.K. Simpson, in Greenberg, – page 131

[4] . Niankhkhnum and Khnumhotep

[5] . Encyclopedia of Homosexuality – ancient Greece

[6] . Sappho

[7].  The Symposium – Plato

[8] . Sociolegal Control of Homosexuality – Donald J.West and Richard Green – page 57

[9].  Sociolegal Control of Homosexuality – Donald J.West and Richard Green – page 61

[10] . raca

[11] . Gospel

[12] . Homosexuality and Civilization – page 111

[13] . Philo

[14] . Homosexuality and Civilization – page 112

[15] .-  شاهد بازی در ادبیات فارسی – سیروس شمیسا – صفحه 41

[16]. –  شاهد بازی در ادبیات فارسی – سیروس شمیسا – صفحه 73

[17] –  شاهد بازی در ادبیات فارسی – سیروس شمیسا – صفحه 74

[18] . women with mustaches & men without beards – افسانه نجم آبادی – page 11

[19] . متن توصیفات از فارسی به انگلیسی سپس دوباره به فارسی ترجمه شده و با متن اصلی یکسان نیست

[20] . women with mustaches & men without beards – افسانه نجم آبادی – page 13

[21] . women with mustaches & men without beards – افسانه نجم آبادی – page 13

[22]. women with mustaches & men without beards – افسانه نجم آبادی – page 26

[23]. women with mustaches & men without beards – افسانه نجم آبادی – page 5

[24] . Magnus Hirschfeld

[25] . Evelyn Hooker

Leave a comment